من هم با چنین سبزه ای بازی می کنم. جمعیت او را لعنت می کند، و او آن را دوست دارد. اسپرم برای او علوفه است - او به جای کفیر، مردان را در یک زمان شیر می دهد. لعنتی، او یک شیرده اسپرم است. مثل تعطیلات سر کار می رود. او سر کار می آید، بیدمشک می زند، لب می زند، می بلعد و می خندد. او یک معشوقه واقعی است! او مانند یک شاهزاده خانم در یک افسانه زندگی می کند!
خیلی خوب است که به چنین دوست بانمکی کمک کنیم شکاف محکمی داشته باشد و او را به ارگاسم برساند. او خودش یک دیلدو در دستان پسر داد و پاهایش را باز کرد. و به نظر می رسد که او را به نقطه هیجان رساند - زمانی که او با تمام آبش عرق کرده بود. مخصوصاً خوشحال کننده بود که معلوم شد او یک عوضی سپاسگزار است. او به خود اجازه داد که او را فاک کنند و پیشنهاد داد که در دهانش ترشح شود. به نظر می رسد که بلوند این انتظار را از خودش نداشت. اما معلوم است که او آن را دوست داشت. )