البته، ماژور دیگر نمی داند چگونه بیدمشک خود را راضی کند - او این را داشته و آن را داشته است. حالا داره به راننده میرسه فقط او چیزی به او احساس نمی کند، بنابراین از او به عنوان یک فالوس آزاد استفاده می کند. اما او به سختی به احمق او لعنتی زد تا حتی به سهمی که برای او در نظر گرفته بود برسد. بگذار دهنش به عنوان احمقی عمل کند که در آن فرو رود!
خوب خانم را برای سکس آماده کرد، اما به نوعی خسته کننده و بی رنگ بود! حداقل او را می مکید یا در آخر اجازه می داد در دهانش برود! یا حداقل برای بار دوم او را زیر و رو می کردم و لعنتش می کردم!