چه عکاس گستاخی، پاپاراتزی لعنتی. از بالکن وارد شد و تقریباً لنز را در خرخر جوجه گذاشت. و او آنجا دراز کشیده است و فکر می کند: "چرا شوهرم حرف نمی زند؟ شاید این یک شوخی است. و شوهر هم همین فکر را در مورد او می کند و او حتی سخت تر به الاغ او می کوبد! و اینگونه بود که آنها یک زوج را درگیر کردند. لعنتی، باید پرده ها را ببندیم!
ای کاش من همچین کمکی داشتم، میز آشپزخانه نرم تری برایش انتخاب می کردم. اگرچه باید به او اعتبار بدهم - ویدیو عالی است، دختر فقط یک آتش است و موجی از احساسات حاضر است، حتی برای آن می توانید انگشت شست را بالا ببرید. جالبه اتفاقا چطور با این سرعت سفره رو خراب نکردند، بالاخره یک سیاه پوست با دستیارش خیلی تشریفاتی نبود، کمی سخت بود.
¶ چون او یک پوم پوم است